آمریکاییها در حال افتادن در دام تاریخی ترامپ هستند / حرفهای جنسی و توهین زننده ترامپ، او را محبوب میکند!
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۵۹۶۷۷
فرارو- ترامپ در مورد پرونده اتهام تجاوز جنسی اش به "ای جین کارول" مجرم شناخته شد. از او خواسته شد که در مورد نوار بدنامی نظر دهد و او گفت این صرفا یک حقیقت تاریخی است و برای میلیونها سال (می تواند طولانیتر از عمر هوموساپینسها (انسان خردمند) باشد!) "ستارگان" مرد میتوانستند هر کاری میخواهند با زنان انجام دهند و سپس افزود: "متاسفانه" و سپس با مکث کوتاهی گفت:"یا خوشبختانه".
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، آیا مفهوم گفته او را درک کردید؟ ممکن است مورد تجاوز قرار گرفتن زنان توسط مردان مشهور "خوشبختانه" به نظر برسد. آیا میتوانید تصور کنید که هر سیاستمدار آمریکایی (چه رسد به یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری) یا شخصیت عمومی هر سلبریتیای در هر حوزهای بدون آن که شهرتش به ناگهان دود شده و به هوا برود بتواند چنین جملهای را بیان کند؟
مردانی بوده اند که پول بسیاری خرج کرده و تلاش کرده اند تا تصور ایجاد شده در این باره که حتی به چنین جملهای فکر کرده اند را نیز رد کنند. با این وجود، به نظر میرسد وجهه ترامپ نه تنها آسیبی ندیده بلکه در واقع با نمایش آن چه در فضای سیاسی فعلی در ایالات متحده کشنده فرض میشود تقویت نیز شده است. واقعا چه خبر است؟
به وضوح بخش قابل توجهی از جمعیت آمریکا وجود دارد که نه تنها اجماع لیبرالها را رد میکنند بلکه به قدری از آنان خمشگین شده که مشتاقانه از دیدگاههایی حمایت میکند که به شکلی وقیحانه توهین آمیز هستند.
آن چه ما میبینیم تکامل چیزی است که از دهه ۱۹۳۰ به این سو جنبه پذیرفته شده زندگی آمریکاییها نبوده است. بله، این نوعی جنگ طبقاتی است، اما نه آن گونهای که ما در بریتانیا یا هر نقطه دیگری در کشورهای اروپایی قدیمی میشناسیم و ارتباط چندانی با مفروضات فرهنگی ارثی ندارد، زیرا اعتبار اجتماعی امریکا تقریبا به طور کامل مربوط به پولی است که طی یک یا دو نسل به دست آمده است.
آن چه برای نخبگان حاکم در ایالات متحده رخ میدهد یک گروه حرفهای تحصیل کرده است که رسانهها و زندگی دانشگاهی را اداره میکند. اکثر آنان در طول عمر خود به جایی که هستند رسیده اند.
"ثروتمند کردن خودتان" رویای امریکایی است و شما این کار را با استفاده از فرصتهایی انجام میدهید که اجداد مهاجرتان در سفر به دنیای جدید به شکلی شجاعانه به شما میدهند.
تا همین اواخر فرض عمومی در امریکا مبتنی بر این ایده بود که اگر موفق به رهایی از فقر نشدید مقصر خودتان هستید. همگان شانس مساوی داشتند در واقع یک تعهد اخلافی برای انجام دادن کارها بهتر از والدین وجود داشت. تمام هدف زندگی همین بود. در امریکا برخلاف بریتانیا واژه "جاه طلب" باری منفی و تحقیرآمیز نداشت. تحرک و جابجایی اجتماعی یک وعده ایده آلیستی نبود که توسط رهبران سیاسی مشتاق داده شده باشد بلکه در عمل در جریان بود. این یک بخش مهم و مشخص از ویژگی و شخصیت ملی کشور بود.
دسترسی آزاد به موفقیت شخصی به وضوح در مورد سیاه پوستان آمریکایی صدق نمیکرد و بنابراین، نژاد در امریکا جایگزینی برای نابرابری طبقاتی شد. آمریکا متوجه شد که فقرای خود را دارد که دچار بدبختی شده اند با این وجود، آنان قشر ثابتی از جامعه نبودند که موقعیت شان اجتناب ناپذیر شده باشد. آن وضعیت تا زمانی تداوم داشت که مراکز صنعتی از هم فروپاشیدند و تعداد زیادی از جمعیت یقه آبی بیکار و بی بضاعت بر جای ماندند.
افرادی که به عنوان "طبقه متوسط" (که پیشتر در بریتانیا "طبقه کارگر محترم" نامیده میشد) از کارخانههای خودروسازی و فولادسازی که اکنون "کمبرند زنگ زده" نامید میشود بیرون رانده شدند از مزایای مالی بی بهره شده و مهمتر از همه فاقد هرگونه حق و حقوقی شدند. پس از آن دونالد ترامپ آمد که با شعار قدیمی فاشیستی "اول آمریکا" ایده حمایت از صنایع داخلی را به مخاطبان اش فروخت و به مرد برتر آنان تبدیل شد.
در دوران ترامپ همراه با وعده بازگرداندن مشاغل به امریکا یک انتقام تمام عیار علیه فلسفه اجتماعی چپ – لیبرال رخ داد. وعده "اول امریکا" قرار بود نه تنها احیای صنعت تولید امریکایی و معیشت شهروندان آن کشور باشد بلکه احیای زندگی رِدنِک* یا گردن سرخها را نیز شامل میشد که تا آن زمان در جامعه همراه با شرمساری به آنان و سبک زندگی شان نگریسته میشد.
ترامپ چیزی را میگفت که قرار بود غیر قابل گفتن باشد و مردم فراموش شدهای که خشم شان را هدایت میکرد از سخنان او خوشحال میشدند، زیرا میدیدند که بالاخره کسی پیدا شده که به جای آنان صحبت میکند و آنان را دوست دارد.
آن چه در شکاف "یا خوشبختانه" او روشن میسازد این است که ترامپ احتمالا در حال انتقام گیری از قدرتهای خارجی است که معتقد است صنایع امریکا را ربودند و فرصتهای شغلی را از آن کشور گرفته اند و یا انتقامی از مهاجرانی که مشاغل امریکاییها را گرفته اند. هم چنین، او در حال سرپیچی از روشنفکران چپ است.
اظهارات او انتقامی از شعار "همه زنان را باور کن" است که تهدیدی برای آن دسته از مردانی محسوب میشود از ترامپ حمایت میکنند. درک این نکته واقعا مهم است که ترامپ علیرغم بدگوییهای زشت خود محبوبیت اش را از دست نمیدهد بلکه بخاطر بیان آن بدگوییها محبوبیت کسب میکند.
با این وجود، جو بایدن یک دموکرات یقه آبی قدیمی است. او از راه حلهایی ریشه دار در سنت "فرانکلین روزولت" حمایت میکند: یارانهها برای صنایع جدید مبتنی بر انرژی سبز (برای ایجاد آن چه او "شغل اتحادیهای خوب" مینامد) و وعده میدهد که اقتصاد امریکای میانه را احیا خواهد کرد. با این وجود، او این وعده را با پذیرش جزمهای لیبرال ترکیب کرده که نخبگان را به عنوان اعضای هیئت حاکمه حفظ میکند.
این نوعی کنار هم قرارگیری ناراحت کننده است. با این وجود، در حال حاضر هیچ چیز واضح یا قابل پیش بینیای در مورد صحنه سیاسی ایالات متحده وجود ندارد. اساسیترین اصول در حال فروپاشی هستند. شهروندان عادی امریکایی نسبت به نهادهایی که به آنان آموخته شده که باید مورد احترام قرار بگیرند بی اعتماد هستند. آن کشور که زمانی خود را منحصر به فرد میدانست از سر سرگشتگی و ناامیدی در حال افتادن در دام تاریخی کهنه روی آوردن به یک عوام فریب است.
* اصطلاحی توهین آمیز است که به طور خاص خطاب به طیف چشمگیری از آمریکاییهای سفیدپوستی که زمخت و ساده لوح بوده و ساکن مناطق روستایی جنوب ایالات متحده هستند میشود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل ایالات متحده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۵۹۶۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انیمیشنهایی متفاوت برای بزرگترها ؛ انیمیشنهایی مفرح برای بچهها
همشهری آنلاین: چقدر طول کشید که از پیرمرد شجاع و وفادار و بامزه «آپ/ بالا» خوشتان بیاید و با او همدلی کنید؟ نوازنده شکستخورده انیمیشن «روح» که در زندگی نتوانسته دنبال رؤیای نوازندگیاش برود و تازه پس از مرگ در عالم ارواح شجاعت لازم را برای تغییر زندگیاش به دست میآورد، چقدر شما را به خطر کردن و پی رؤیاهایتان رفتن ترغیب کرده؟همین اواخر، انیمیشن معمولی «لئو» چقدر دیده شد و پیام ساده و عملیاش که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است، به دلها نشست. ۸ انیمیشنی که در ادامه معرفی شده بخشی از خاطره چند نسل از دنیای انیمیشن است.
شرک (۲۰۰۱)کارگردان: اندرو آدامسون و ویکی جنسون
محصول: امریکا
یک شخصیت چطور وارد فرهنگ عامه ــ آنهم نه فقط فرهنگ عامه کشور سازنده بلکه فرهنگ عامه بسیاری از مردم در سرتاسر جهان ــ میشود، پاسخش شرک است. اگر شما کسی را به شرک تشبیه کنید بلافاصله مخاطب شما متوجه میشود که منظور شما چیست. شرک و دیگر شخصیتهای این انیمیشن دیدنی خیلی زود جای خود را در میان شخصیتهای ماندگار انیمیشن باز کردند. بچهها و بزرگترها به سرعت عاشق این موجود سبز گنده بداخلاق، اما مهربان و شجاع شدند و حالا سالهاست که تماشاگر دنبالههای آن هستند. حتی اگر دیگر انیمیشنی از شرک تولید نشود، شرک همیشه به حیات خود ادامه میدهد.
شرکت هیولاها (۲۰۰۱)کارگردان: پیتر داکتر
محصول: امریکا
در مانستروپولیس، هیولاها با ترساندن بچهها از صدای جیغ آنها انرژی تولید میکنند. اما کارخانه تولیدکننده جیغ بچه با مشکل تامین انرژی روبهرو است، چون کودکان دیگر مثل سابق نمیترسند. هیولاها از هر گونه تماس با بچهها مطلقا منع شدهاند، اما سالی و مایک، دو هیولای متخصص ترساندن بچهها، در اثر اشتباهی وارد دنیای بچهها میشوند و همهچیز به هم میریزد. در این بین سالی و مایک کشف میکنند که صدای خنده کودکان انرژی بیشتری تولید میکند. کمتر انیمیشنی به اندازه «شرکت هیولاها» در ترغیب آدمها در مواجهه با ترسهایشان که علت و اساسشان را هم نمیدانند موفق بوده است.
عصر یخبندان (۲۰۰۲)کارگردان: کریس وج
محصول: امریکا
حتی اگر فرنچایز «عصر یخبندان» را هم ندیده باشید، احتمالا آن سنجابی را که با چنگ و دندان برای حفظ دانه بلوطش خودش را به آبوآتش میزند و بلاهای زیادی سر خودش و دنیای اطرافش میآورد دیدهاید. یکی دیگر از انیمیشنهای ماندگار سالهای آغازین هزار سوم میلادی که تا همین امروز خاطره خوش آن در ذهن تماشاگرانش باقی مانده، «عصر یخبندان» است. داستانی درباره دوستی، مدارا، پذیرش تفاوتها و در عین حال احترام به محیط زیست با شخصیتهای دوستداشتنیای مثل مندی و سید که زوج ناجور اما جدانشدنیای هستند. درامی جادهای، اکشن و ماجراجویی که شوخیهای بامزهاش به حفظ قوام و انسجامش کمک زیادی کرده.
در جستوجوی نمو (۲۰۰۳)کارگردان: اندرو استنتون و لی آنکریچ
محصول: امریکا
درونمایه جستوجو در اغلب انیمیشنها قابل تشخیص است. انگار از روز اول که قرار بر پا گرفتن صنعت انیمیشن بوده، طالع شخصیتهای انیمیشن را با جستوجو و سفر نوشتهاند. سه مرحله کلی سفر قهرمان که به «جدایی» (سفر به دنیای ناشناختهها)، «تشرف» (ماجراجویی در دنیای ناشناختهها) و «بازگشت» (برگشت به دنیای عادی) قابل تقسیم است در این انیمیشن و بسیاری انیمیشنهای دیگر کاملا رعایت شده. اینجا سفر درونی با سفر بیرونی همراستا و همزمان شده و تماشاگر راحتتر میتواند تاثیر سفر در پخته شدن خام را دریابد. فیلم اکرانی بسیار موفق داشت و این موفقیت با ساخت دنباله «در جستوجوی دوری» تدوام یافت.
کورالاین (۲۰۰۹)کارگردان: هنری سلیک
محصول: امریکا
انیمیشن استاپ موشن را اصولا گرم و گیراتر از انیمیشن دوبعدی و سهبعدی میدانید یا نه؟ اگر فکر میکنید استاپ موشن فضایی صمیمی و دوستانه دارد، «کورالاین» حسابی غافلگیرتان میکند. اگر فکر میکنید که استاپ موشن اصولا فاقد صمیمت و جذابیت انیمیشنهای دوبعدی و سهبعدی است، باز هم «کورالاین» شما را متحیر میکند. شاید اگر تیتراژ این انیمیشن جذاب را نبینید، حدس بزنید که کارگردانش تیم برتون است که البته فانتزیهایش تاریکتر و دلهرهآورتر شده. «کورالاین» پاسخ به پرسشی کنجکاویبرانگیز ولی در عین حال ترسناک است که هر آدمی در بچگی با آن مواجه شده: اگر پدر و مادر آدم جوری دیگری بودند، چه میشد؟
مری و مکس (۲۰۰۹)کارگردان: آدام اِلیوت
محصول: امریکا
مری و مکس، دو آدم با دنیایی فاصله میانشان، دوست مکاتبهای هستند. مری که در استرالیا زندگی میکند و خانوادهای ازهمپاشیده دارد در هشتسالگی از سر اتفاق شروع به نامهنگاری میکند با مکس چهلوچهارساله چاق و مشکلدار در روابط اجتماعی. رابطه این دو به تدریج عمیقتر میشود و مثل هر رابطه دوستانه دیگری به مشکل میخورد. مری و مکس مستعدند که به تیرهروزیهای زندگی با شدت و حدت واکنش نشان دهند و همین ویژگی هم هست که برای تماشاگر ملموسشان میکند. انیمیشنی ماندگار با تکنیک استاپ موشن.
انومالیزا (۲۰۱۵)کارگردان: چارلی کافمن و دوک جانسون
محصول: امریکا
مردی میانسال به نام مایکل که متخصص خدمات مشتریان است برای سخنرانی در کنفرانسی وارد هتل فرگولی میشود. هتل فرگولی در ظاهر هیچ شباهتی به هتل اوِرلوک فیلم «درخشش» (۱۹۸۰) استنلی کوبریک ندارد که ساکنانش را به انزوا میکشاند، روحشان را با سیاهی تغذیه میکند و دست آخر باعث جنونشان میشود. در واقع فرگولی برای مایکل به مراتب بدتر از اورلوک است. در این هتل است که مایکل با خودش و زندگی پوچ و بیروحش مواجه میشود. این انیمیشن که با تکنیک استاپ موشن ساخته شده همان روح فیلمنامه مشهور «درخشش ابدی یک ذهن پاک» را دارد؛ غمگین و دریغخوار که با سردی رئالیستیاش برگشتناپذیر بودن زندگی را توی گوش مخاطب میزند و خوشبختانه پایانی نسبتا خوش دارد.
لاکپشت قرمز (۲۰۱۶)کارگردان: مایکل دودوک دی ویت
محصول: فرانسه و ژاپن
اگر در انیمیشن دنبال آواز و حرکات موزون و دیالوگهای بامزه هستید، این انیمیشن به هیچ وجه مناسب شما نیست. این انیمیشن بیکلام است و صدای طبیعت و موسیقی گوشنواز راوی آن. مردی که با جریان آب به جزیرهای متروک و دورافتاده آورده شده، تصمیم میگیرد با قایقی از جزیره بگریزد، اما لاکپشت قرمز عظیمالجثهای بزرگترین مانع بر سر راه او برای رهایی است. مرد برای بازگشت به اجتماع و خلاصی از طبیعت هرچه در توان دارد رو میکند، ما خلاصی واقعی او در صلحی است که با طبیعت نصیبش میشود. «لاکپشت قرمز» تماشاگرش را به فکر میاندازد که زندگی در طبیعت چه بهایی دارد.
کد خبر 848659 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارتون مجله انیمیشن پویا نمایی - انیمیشن